آدرس پورتال: رازنامه
آدرس پورتال: رازنامه
آدرس پورتال: رازنامه
منبع: چگونه مانند یک سرمایهگذار فکر کنید
منبع: چگونه مانند یک سرمایهگذار فکر کنید
منبع: چگونه مانند یک سرمایهگذار فکر کنید
نویسنده: | بورس نگار | مترجم: | |
چکیده: | |||
پیش از آنکه به عنوان یک کارآفرین به منبع مالی خوبی برای فعالیت اقتصادی خود دسترسی بیابید باید بدانید چه پرسشهایی از شما میشود و منظور از آنها چیست. | |||
چگونه مانند یک سرمایهگذار فکر کنید پیش از آنکه به عنوان یک کارآفرین به منبع مالی خوبی برای فعالیت اقتصادی خود دسترسی بیابید باید بدانید چه پرسشهایی از شما میشود و منظور از آنها چیست . از آنکه به عنوان یک کارآفرین به منبع مالی خوبی برای فعالیت اقتصادی خود دسترسی بیابید باید بدانید چه پرسشهایی از شما میشود و منظور از آنها چیست . بیشک به عنوان یک کارآفرین میدانید که معطوف داشتن توجه، مانند اشعه لیزر، بر یک موضوع میتواند منجر به آن شود که از هیچ، چیزی خلق کنید. اصرار و پافشاری شما اغلب میتواند «نه» را به «شاید» و «شاید» را به «بله» تبدیل کند. توانایی پیدرپی شما در دل را به دریا زدن و پذیرش خطرات متعدد و نادیده انگاشتن برخی واقعیتهای تلخ، کلید موفقیت شما هستند . اما وقتی بحث تامین مالی فعالیتهای اقتصادیتان پیش بیاید همه اینها کافی نیستند. در واقع شما اغلب نیاز پیدا میکنید که ذهنیات خود را تغییر دهید و توانایی خود را در واقعگرا بودن و برخورداری از سرعت عمل بالا افزایش دهید . نکته جالبی که باید بدانید این است که سرمایهداران، حامیان بسیار مشتاق کارآفرینان هستند به طوری که حتی برای امضای یک چک با مبلغ بالا تحمل انتظار زیاد را ندارند. البته همیشه هم این طور نیست و گاهی بدبینی و بدگمانی حکمفرما میشود و بسیار دشوار خواهد بود ذهن کسانی را که آن طرف میز مذاکره در مقابل شما نشستهاند به درستی بخوانید. فیلم آنیهال را به یاد بیاورید که در آن شخصیتی که وودیآلن نقشآفرین آن بود، به شخصیت دایان کیتون چیزی میگفت اما در عین حال به موضوع دیگری فکر میکرد. شاید در جلسات مذاکره بارها متوجه شدهاید که حامیان مالی یک چیز میگویند اما چهرهشان چیز دیگری را نشان میدهد. به محض آنکه جلسه به پایان میرسد و کارآفرینان محل را ترک میکنند، آنها به توضیح اینکه منظور واقعیشان چه بوده میپردازند . اگر میخواهید بهترین درک را از سخنان تامینکننده منابع مالی خود داشته باشید، باید مثل یک سرمایهگذاری بیاندیشید. کافی است تصور کنید این تمرینی است برای کنترل بیماری شیزوفرنی .در اینجا توضیح میدهیم سرمایهگذارانی که درکشان بسیار سخت است در مورد اندازه بازار رقابت و استراتژی بازاریابی و فروش چگونه میاندیشند. در این سناریوها سوالاتی فهرست شدهاند که شما باید برای درک این که حامی مالی شما به چه میاندیشد آنها را از خود بپرسید و ترجمهشان را بدانید. به علاوه خواهید فهمید حامیان مالی با پاسخهای شما به این پرسشها چه میکنند و آنها را چگونه بررسی میکنند. بهتر است آماده باشید تا این که با چشمانی بسته وارد مذاکره شوید. اولین موضوع مدنظر سرمایهگذار: اندازه کوچک بازار ترجمه: این برای آنها حکم ستون اصلی کار است ترجمه: چه عاملی شما را تا این حد خاص کرده است؟ 4 - 1 - اندازه بازار اولیهای که شما در آن کالا یا محصولاتتان را میفروشید چقدر است؟ 5 - تاثیرگذاران اصلی در تصمیمات خرید چه کسانی هستند؟ قیمت متوسط فروش چقدر است؟ بودجه آنها چقدر است؟ آنها چه زمانی نیاز پیدا میکنند که با نرخ ثابت خریدشان را انجام دهند؟ خرید آنها به چه روشی خواهد بود؟ بعد چه اتفاقی میافتد: این سرمایهگذاری یا کارشناس امور مالی شما، تحقیقی جامع برای تعیین اندازه بازاری که شما به او گفتید انجام میدهد. به علاوه آنها وبلاگهای مرتبط و اخبار و مقالات مربوط به این صنعت و بازار موجود برای آن را جمعآوری میکنند. ترجمه: بهتر است آنها قوی باشند. من یک رقیب قوی می خواهم! 4 -رقبای خود را بر این اساس رتبهبندی کنید: سرانجام آنها چشم انداز رقابتی را مورد تایید قرار میدهد و در مورد رقبای فعلی و بالقوه تحقیق میکنند . سومین موضوع مدنظر سرمایهگذار: استراتژی بازاریابی یا فروش 1 -مشتری هدف شما کیست؟ 3 -ترجمه: سرمایهگذار بازاریابی که هزینههای آن از فروش بیشتر باشد متنفر است. بهتر است با هم منطبق باشند 6 -ترجمه: لطفا نگویید فقط فروش مستقیم. روش خاص یا خلاقیتی نو چطور؟ استراتژی شما در زمینه نام تجاری محصولتان در برابر رقبا چیست؟ 7 -آیا شما توزیعکنندگان، واسطهها یا نمایندگانی در شبکههای مختلف بازار دارید؟ 8 -ترجمه: شما نباید به هیچوجه بگویید که آنقدر خدماتتان برجسته است که نیازی برای پرداخت هزینه برای جذب مشتری ندارید 9 -هزینههای جذب مشتری شما چقدر است؟ آیا ساختاری برای سرمایهگذاری مشترک در بازاریابی بنا نهادهاید؟ به چه بهایی؟ آیا برنامهای برای مرکز تابعه ای تدوین کردهاید؟ نرخ کمیسیون آنها چقدر خواهد بود؟.چه اطلاعاتی از مشتری به دست آوردهاید؟ پایگاه دادههای شما در مورد مشتریانتان چقدر استراتژیک است؟ از آن چگونه استفاده میکنید؟ بعد چه اتفاقی میافتد؟ سرمایهگذار در سایت های خبری و وبلاگها به جستوجوی استراتژی فروش و بازاریابی رقبای شما میپردازد. شبکههای فروش آنها را مییابد و بررسی میکند آیا مشتریان با اشتیاق به سمت رقیب روی میآورند یا نه. نکته کلیدی در مورد مواجهه شما با یک کارشناس مالی یا سرمایهگذار این است که شما باید آماده باشید. باید بتوانید به سوالهای فوق پاسخهای قطعی و با جزئیات کافی ارائه دهید .هر چه سرمایهگذار از جزئیات کار شما بیشتر بپرسد و شما بتوانید بهتر به آنها پاسخ دهید، به احترام شما افزوده خواهد شد. در این صورت حتی اگر خود او حامی مالی شما نشود، میتواند شما را به یک یا دو سرمایهگذار دیگر معرفی کند. |
آدرس پورتال: رازنامه
آدرس پورتال: رازنامه
آدرس پورتال: رازنامه
منبع: چگونه مانند یک سرمایهگذار فکر کنید
منبع: چگونه مانند یک سرمایهگذار فکر کنید
منبع: چگونه مانند یک سرمایهگذار فکر کنید
آدرس پورتال: رازنامه
آدرس پورتال: رازنامه
آدرس پورتال: رازنامه
منبع: جنبههایی از ابزارهای مالی جدید که کمتر دیده شدهاند
منبع: جنبههایی از ابزارهای مالی جدید که کمتر دیده شدهاند
منبع: جنبههایی از ابزارهای مالی جدید که کمتر دیده شدهاند
منبع: | دنیای اقتصاد | تاریخ انتشار: | |
نویسنده: | اکونومیست | مترجم: | |
چکیده: | |||
شاید فکر کنید که دیگر شکی وجود ندارد که نوآوریهای مالی مشکلزا هستند. اما بانکداران، سرمایهگذاران و افراد خیّر این طور فکر نمیکنند زیرا میدانند که با استفاده از ابزارهای مالی جدید و مبتکرانه میتوان وضع فقرا را بهبود داد و اهداف اجتماعی را پیش برد. | |||
جنبههایی از ابزارهای مالی جدید که کمتر دیده شدهاند ابتکارهای مالی در جهت تامین اهداف اجتماعی شاید فکر کنید که دیگر شکی وجود ندارد که نوآوریهای مالی مشکلزا هستند. اما بانکداران، سرمایهگذاران و افراد خیّر این طور فکر نمیکنند زیرا میدانند که با استفاده از ابزارهای مالی جدید و مبتکرانه میتوان وضع فقرا را بهبود داد و اهداف اجتماعی را پیش برد. زمانی که لرد ترنر، ناظر اصلی شهر لندن گفت که صنعت مالی بیش از اندازه بهینهاش رشد کرده بسیاری بر این ادعا صحه گذاشتند. حالا دیگر این ایده که ابزارهایی چون تعهدات بدهی وثیقه دار (CDO) و سوآپهای ورشکستگی اعتباری(CDS) باعث بهبود اوضاع شده و حداقل باعث شده که بسیاری از کسانی که درآمد بالایی ندارند صاحب خانه شوند به نحو گستردهای خدشهدار شده است زیرا بسیاری از آنهایی که با استفاده از این ابزارهای مالی خانه خریدند حالا نه تنها خانههایشان بلکه شغلهایشان را هم از دست دادهاند. این در حالی است که بحران جاری باید به «فاینانس اجتماعی1» که جنبشی است مبتنی بر باور به اینکه نوآوریهای مالی میتوانند مستقیما برای کمک به فقیرترین افراد جامعه به کار آیند، جان تازهای میداد. اما دو اتفاق در ماه گذشته رخ داد که نشان میدهد کسانی که به سودمند بودن فاینانس اجتماعی اعتقاد دارند، بیکار ننشستهاند. یکم ماه سپتامبر، تقریبا 900 نفر از سرمایهگذاران، از سرمایهگذاران نهادی2 گرفته تا کارآفرینان اجتماعی3، همه در سان فرانسیسکو جمع شدند تا در کنفرانس SoCap09 که برای ساخت «بازارهای سرمایه اجتماعی» ایجاد شده بود، شرکت کنند. در این کنفرانس ایدههای جدیدی چون «بورس سهام اجتماعی4» و «صندوقهای پوشش ریسک پایدار» ارائه شد. در بیست و پنج سپتامبر نیز جلسهای در نیویورک برگزار شد و شبکه سرمایهگذاری چندمنظوره جهانی5 (GIIN) آغاز به کار کرد. این شبکه بر آن است که تحت نام سرمایهگذاری چندمنظوره دستهای جدید از داراییها را خلق کند که در کنار بازده مالی، نفع اجتماعی یا زیست محیطی نیز به بار آورند. این شبکه در حال حاضر حدودا بیست عضو دارد که برخی از اعضای آن عبارتند از: بانکهای بزرگ(سیتی گروپ، دویچه بانک و جی پی مورگان)، موسسات بشردوستانه (مانند بنیاد بیل و ملیندا گیتس و بنیاد راکفلر)، بنیاد Acumen (که در بنگاههایی که در آفریقا و هند خدمات بهداشتی، آب سالم و... ارائه میدهند سرمایهگذاری میکند) و شرکت آقای ال گور6 که در زمینههای محیط زیستی فعالیت میکند. هدف GIIN آن است که اطلاعات مفید را در دسترس همگان بگذارد. قرار است این شبکه یک زبان مشترک یافته، معیارهایی را برای عملکردش تعریف کرده و برای تصویب قوانین و مقررات لازم لابی کند. در گزارشی که موسسه مانیتور در ابتدای سال جاری منتشر کرد اعلام شد که خلق چنین سازمانی در اولویت است (موسسه مونیتور بخش تحقیقی شرکت مونیتور است که در زمینه مدیریت سرمایهگذاری مشاوره میدهد). در این گزارش آمده است که اگر این شبکه موفقیتآمیز باشد، سرمایهگذاری چندمنظوره طی پنج تا ده سال به 500میلیارددلار یعنی یک درصد داراییهای مدیریت شده در سال 2008 خواهد رسید. افزایش توجه به فاینانس اجتماعی محصول روندهای متعددی است. اول آنکه صنعت فاینانس و مشتریان آن بدشان نمیآید که در عین حال که به سود میرسند کار نیک هم انجام دهند. بخش مهمی از سرمایهگذاریهای چندمنظوره در اقتصادهای نوظهور که انتظار میرود با سرعت بیشتری نسبت به کشورهای توسعه یافته رشد کنند، صورت میگیرند. این سرمایهگذاریها ممکن است با دیگر داراییها همبستگی نداشته باشند بنابراین متنوعسازی و کاهش ریسک در دستور کار قرار دارد. جالب آنکه سرمایهگذاریهای چندمنظوره از جمله اوراق قرضه سرمایهگذاری اجتماعی کالورت حتی در طول بحران نسبتا موفقیتآمیز بودهاند و برای آنها تقاضای خوبی وجود داشته است. از سوی دیگر بانکداران نیز به دنبال آن هستند که وجهه خود را بهبود بخشند. در این میان از نقش نوع دوستی نیز نباید غافل شد به خصوص که به نظر میرسد در میان سرمایهگذاران بسیار ثروتمند چنین انگیزههایی پررنگ باشد. دوم آنکه روز به روز افراد بیشتری جذب این گونه فعالیتها میشوند. واسطههایی که در زمینه فاینانس اجتماعی متخصص شدهاند افزایش یافته، طوری که «بانکهای سرمایهگذاری اجتماعی» نیز ایجاد شدهاند. Total Impact Advisors که تحت حمایت بنیاد کالورت ایجاد شده از این جمله است. باشگاههای کسب و کار اجتماعی نیز در حال حاضر از جمله بزرگترین سازمانهای دانشجویی در مدارس بازرگانی پیشرو به شمار میروند. سوم آنکه برای سرمایه خصوصی و مهارتهایی که باید برای فراهم کردن نیازمندیهای اولیه زندگی و به راهانداختن کسب و کارهای کوچک کسب شود، تقاضای روزافزونی ایجاد شده است. قانون سرمایهگذاری مجدد اجتماعی، سرمایهگذاری در مناطق فقیر را به شدت افزایش داده است. انتظار میرود که وزارت خارجه ایالات متحده به GIIN کمک مالی ارائه دهد. دولت انگلیس برای سرمایهگذاری خصوصی در پروژههای اجتماعی معافیتهای مالیاتی و مقررات موثری وضع کرده است. در هلند نیز تمهیداتی برای سرمایهگذاری سبز اندیشیده شده است. سرمایهگذاری اجتماعی چیز جدیدی نیست و قبلا هم وجود داشته است. شاید عمومی ترین فرم سرمایهگذاری اجتماعی در نظر گرفتن یک غربال اخلاقی در انتخاب پورتفولیوها باشد. مثلا زمانی که کسی حاضر نباشد در پورتفولیوی خود اوراق بهادار شرکتهای تنباکو، کارخانههای اسلحه سازی، کازینوها، بنگاههایی که آلودگی زیادی ایجاد میکنند و دیگر کسب و کارهای اینچنینی را نگهداری کند، دست به یک سرمایهگذاری اجتماعی زده است. البته بسیاری از کارشناسان ثمربخش بودن چنین اقداماتی را زیرسوال میبرند و میگویند که چنین رفتارهایی تنها باعث میشود که سرمایهگذاران نسبت به خودشان حس خوبی داشته باشند و اثر چندانی روی انتخابهای بنگاهها ندارد. به هر حال موسسه مونیتور نشان داده که تقریبا 7تریلیوندلار از داراییها به نحوی غربال شدهاند. انواع دیگر سرمایهگذاریهای اجتماعی شامل «توسعه اجتماع7» (به خصوص ساخت مسکن ارزان قیمت)،« تامین مالی خرد8» (وامها و دیگر خدمات مالی ارائه شده به فقرا) و «تکنولوژیهای پاک» میشود. شایان ذکر است که سرمایهگذاری اجتماعی در آمریکا در سال 2001 تا 2007 با نرخ 22درصد رشد یافت و به 26میلیارددلار رسید. در اروپا نیز سرمایهگذاری اجتماعی افزایش یافت. تامین مالی خرد حتی سریعتر از این رشد کرده است. طی سالهای 2001 تا 2006 حجم وامهای خرد سالانه با نرخ 44 درصد رشد کرد و به 25میلیارددلار رسید. سرمایهگذاری تکنولوژی پاک نیز در سال 2007 یک رشد 60 درصدی نشان داد و به 148میلیارددلار رسید. با این وجود به خاطر بحران مالی و کاهش قیمت نفت که باعث شده انرژیهای جایگزین جذابیتشان را از دست بدهند سرمایهگذاری در انرژیهای پاک کاهش یافته است. نکته جالب توجه آن است که علایق موسسات مالی و سرمایهگذاران جریان اصلی تغییر کرده است. سرمایهگذاری خرد برای GIIN حکم محرک را داشت زیرا چیزی که زمانی یک فعالیت خیرخواهانه مینمود حالا به یک کسب و کار پرمنفعت تبدیل شده بود. امروزه موسسات تامین مالی خرد بیشتر و بیشتری از طریق «تبدیل داراییها به اوراق بهادار» که بانکهایی چون سیتی گروپ صورت میدهند و حتی از طریق فروش سهام، به بازارهای سرمایه سنتی دسترسی دارند. Compartamos Banco یکی از بنگاههای تامین مالی خرد مکزیکی که ابتدا به عنوان یک موسسه خیریه تشکیل شد بعد از مدتی به یک کمپانی انتفاعی تبدیل شد و در سال 2007 نیز سهام خود را برای اولین بار به فروش رساند. Sequoia Capital یکی از بنگاههای سرمایه پرمخاطره در سیلیکون ولی نیز احتمالا از سرمایهگذاری در SKS، یک کمپانی فاینانس خرد هندی که احتمالا به زودی سهام منتشر میکند، سود خوبی به دست خواهد آورد. تعداد فزایندهای از سرمایهگذاران نیز میخواهند با سرمایهگذاری در موسسات تامین مالی خرد به موفقیت دست یابند، اما ترجیح میدهند که سهام بخرند تا این که وام بدهند. IGNIA یکی از بنگاههای سرمایهگذاری است که آلوارو رودریگز آرگویی رییس سابق Accion (یک شبکه غیرانتفاعی از موسسات تامین مالی خرد)، و مایکل چو که سابقا رییس یک شرکت موفق بود بنیان گذاشتند. IGNIA در حال حاضر 75میلیوندلار در اختیار دارد که قرار است این وجوه را در کسب و کارهای انتفاعی در زمینههایی چون خدمات سلامتی، غذاهای ارگانیک، ساختوساز مسکن، تصفیه آب و انرژی سرمایهگذاری کند. مثال دیگر GroFin است که اغلب در کسب وکارهای کوچک آفریقا سرمایهگذاری میکند. این نهاد را اول بخشی از کمپانی نفتی رویال داچشل که به امور انسان دوستانه میپردازد ایجاد کرد، اما پس از مدتی به فعالیتهای تجاری روی آورد. یک ایده مبتکرانه دیگر، «اوراق قرضه چندمنظوره اجتماعی»، است که در حوزه فاینانس اجتماعی قرار میگیرد. در مواردی که دولتها مبالغی را برای حل مشکلات و معضلات اختصاص میدهند این ابزار به کار گرفته شده و با استفاده از آن سرمایه خصوصی جذب میشود تا جای وجوه دولتی را بگیرد. برای مثال نرخ جرم و جنایت بین افراد سابقه دار را در نظر بگیرید. این جرایم برای دولت بریتانیا سالانهمیلیونها پوند خرج بر میدارد. حال یک اوراق قرضه چندمنظوره اجتماعی میتواند برای توسعه سازمانهایی که میخواهند نرخ ارتکاب جرم را کاهش دهند به فروش رسد. نکته مهم این است که هر چه این سازمانها پول بیشتری جمع کنند، نرخ بازده اوراق قرضه بیشتر میشود. این امر فراتر از شراکتهای خصوصی- عمومی استاندارد و مرسوم است که در آنها همان خدماتی که دولت ارائه میدهد فراهم میشود، اما تنها با قیمتی پایینتر. اوراق قرضه چندمنظوره اجتماعی نه تنها هزینهها را کاهش میدهد، بلکه در صورتی که از نظر اجتماعی نتایج بهتری حاصل شود بازده بالاتری نیز به بار میآورد. تامین مالی خرد در بسیاری از خدمات اجتماعی از اوراققرضه چندمنظوره اجتماعی استفاده میکند. این ابزار نه تنها در کاهش جرایم، بلکه در مواردی چون کاهش نیاز به خدمات نگهداری از کودکان یا افزایش خدمات سلامتی در بیمارستانها نیز به کار میرود. شایان ذکر است که برای اجرای قراردادهای مربوطه باید عملکردها به خوبی تحت نظر قرار گیرد. سر رونالد کوهن، رییس موسسهای که در امر سرمایهگذاری اجتماعی فعال است، میگوید«با توجه به این که بودجه دولتی روز به روز کمتر میشود باید اذعان کرد که ابتکار بسیار مهمی صورت گرفته است». ایدههای مشابهی در سرتاسر جهان توجهها را به خود جلب کرده است. تلاشهای زیادی شده تا یک ابزار مالی بینالمللی با نام اوراق قرضه GAVI برای واکسیناسیون و ایمنسازی مقابل بیماریهای مسری گسترش یابد. این ابزار در سال 2006 خلق شد تا با مشارکت بخش خصوصی و دولتی، اتحادی جهانی ایجاد شود تا نیاز به کمک مالی دولت در برنامههای واکسیناسیون کاهش یابد. تا به حال با استفاده از این ابزار بیش از 2میلیارددلار جمعآوری شده است. به علاوه ابزار تامین مالی بهداشت جهانی9 نیز به منظور ایجاد ساختارهای مالی برای سرمایهگذاری خصوصی خلق شده است. این ابزار هفت زمینه از دستشوییهایی عمومی گرفته تا تولید کود را در بر میگیرد. صنعت مالی میتواند در مواردی چون ساخت موشک هم به کار آید، اما جلب حمایت خیران ثروتمند منبع مهمی برای این صنعت به شمار میرود. بنیاد راکفلر نیروی اصلی پشت ایجاد GIIN به شمار میرود. در عین حال بنیاد گیتز، یکی از حامیان GIIN، نیز برای سرمایهگذاری به نوآوریهای مالی روی آورده است. این بنیاد 400میلیوندلار هزینه کرده تا ببیند که آیا این گونه ابتکارات مالی میتواند به سازمانهای تحت حمایتش کمک کند تا منابع مالی بیشتری را از دولتها و بخش خصوصی جذب کنند یاخیر. باید یادآور شد که این نوآوریها به عنوان وام یا کمک مالی معمولی به حساب نمیآیند بلکه تعهداتی مشروط هستند و باعث میشوند که ترازنامه بنیادها تحت بررسی قرار گیرد. ایده دیگر این است که مدارس هدفمند10 بتوانند اوراق قرضه منتشر کنند تا سرمایهگذاران بتوانند بر آنچه که ریسک گریزی اضافی خوانده میشوند فائق آیند. ابتکار دیگر این است که بنیادها در مواردی که ممکن است یکی از حامیان مالی به وعده خود عمل نکند بیمه ارائه دهند تا دولتهای فقیر بدانند که پول لازم به هر نحوی که شده به دست آنها میرسد. همچنین ابتکاراتی برای تشویق انتشار سهام و سرمایهگذاریهای پرمخاطره در پروژههای زیربنایی کشورهای فقیر صورت گرفته است. بنیاد Acumen (یکی از مشارکتکنندگان در GIIN) امیدوار است که بتواند کاری کند که سرمایهگذاران بر ترسهایشان فائق آیند و پولشان را به کار اندازند. الکس فریدمن، مدیر ارشد مالی این بنیاد میگوید: «ما میخواهیم به بازارهای سرمایه خصوصی نشان دهیم که این یک کسب و کار پایدار و پرمنفعت است». این رویکرد جدید به بنیادها اجازه میدهد که مانند یک بانک تجاری که توجه شان معطوف به فقرا است، عمل کنند. تصور بر آن است که این مدل میتواند گسترش یابد. این که آیا این ایدهها و همچنین GIIN موفقیتآمیز است یا خیر، فعلا معلوم نیست. بررسی عملکرد این گونه ابزارها آسان نیست، اما بسیار ضروری است. متاسفانه برخی از سرمایهگذاران در مورد ریسکها و بازدهیهای مالی سرمایهگذاری در کسب و کارهای کوچک و متوسط در کشورهای توسعه نیافته توقعات سادهلوحانهای دارند، البته این امر موقعیتهای خوب برای سرمایهگذاری چندمنظوره در این کشورها را نقض نمیکند. آقای رونالد خوشبین است و میگوید، «من به یاد میآورم که سهام خصوصی در اوایل دهه هشتاد برای اولین بار رونق یافت». زمانی که بنگاههای خصوصی منتشرکننده سهام به هم پیوستند و شبکهای را تشکیل دادند، اوضاع به نحوی غیر قابل باور ترقی کرد. این بنگاهها شروع کردند به استانداردسازی و همه با هم به قانونگذاران درباره آنچه که صنعت برای رشد بدان نیاز داشت، ایده دادند. رونالد امیدوار است که همین اتفاق در مورد سرمایهگذاری چندمنظوره نیز رخ دهد. پاورقیها 1 - درsocial finance یا سرمایهگذاری اجتماعی، از ابزارهای مالی استفاده میشود تا یک هدف اجتماعی مانند توانمند کردن فقرا برآورده شود.م 2 - سرمایهگذاران نهادی (institutional investors) سازمانهایی هستند که مبالغ زیادی پول را گردآوری کرده و در شرکتهای مختلف سرمایهگذاری میکنند. بانکها، شرکتهای بیمه، صندوقهای بازنشستگی و پوشش ریسک و صندوقهای مشترک از جمله این سازمانها هستند.م 3 - کارآفرینان اجتماعی (Social entrepreneurs) کسانی هستند که مشکلات اجتماعی را تشخیص میدهند و از اصول کارآفرینانه برای سازماندهی، خلق و مدیریت بنگاههای انتفاعی برای ایجاد تغییرات اجتماعی استفاده میکنند.م 4 - social stock exchange 5-the Global Impact Investing Network 6-Generation Investment Management 7 - توسعه اجتماع یا community developmentبه کلیه فعالیتهایی اطلاق میشود که به منظور توانمندسازی افراد برای تاثیرگذاری مثبت در اجتماعات خود، صورت میپذیرد. 8 - microfinance 9 - The World Sanitation Financing Facility 10 - مدارس هدفمند یا charter schools مدارس دولتی هستند که به رعایت بسیاری از ضوابط و مقررات ملزم نیستند، اما در عوض باید به اهدافی که در برنامه مدرسه تعهد شده دست یابند. |
آدرس پورتال: رازنامه
آدرس پورتال: رازنامه
آدرس پورتال: رازنامه
منبع: جنبههایی از ابزارهای مالی جدید که کمتر دیده شدهاند
منبع: جنبههایی از ابزارهای مالی جدید که کمتر دیده شدهاند
منبع: جنبههایی از ابزارهای مالی جدید که کمتر دیده شدهاند
مسیر:رفتار شناسی مالی
منبع:رازنامه
رفتارشناسی مالی
طبق تئوریهای مالی سنتی، به طور کلی مردم به دنبال ثروتاندوزی منطقی هستند. با این حال، نمونههای بسیاری از تاثیر احساسات بر تصمیمات ما وجود دارد که باعث میشود رفتارهای غیرمنطقی از ما سر بزند.
رفتار شناسی مالی علم نسبتا جدیدی است که در پی تلفیق تئوریهای رفتاری و شناختی روانشناسی با اقتصاد سنتی و دانش مالی است. هدف از این تلفیق، تفسیر تصمیمات نادرستی است که مردم در زمینههای مالی اتخاذ میکنند.
با خواندن این سلسله مقالات، درک بهتری از استثنائاتی که تئوریهای سنتی مالی از تفسیرشان عاجز هستند،
ایجاد شود.
چرا به رفتار شناسی مالی نیاز داریم؟
هنگامی که از اصطلاح «سنتی» یا «مدرن» در توضیح دانش مالی استفاده میشود، منظورمان دانش مالی مبتنی بر تئوریهای منطقی مانند مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای و فرضیه بازار کارآ است. طبق اینگونه تئوریها بیشتر مردم از خود، رفتاری منطقی و قابل پیش بینی
نشان میدهند.
انسان به عنوان موجودی اقتصادی
یکی از ابتداییترین فرضیات در اقتصاد و دانش مالی سنتی این است که انسانها «ثروتاندوز» هستند. آنها در پی بالا بردن سطح رفاه و شادکامی خود هستند. طبق مبانی اقتصاد سنتی، انسانها در رابطه با اتخاذ تصمیمات اقتصادی و مالی تحت تاثیر هیجانات و عوامل خارجی قرار نمیگیرند. با این حال، در بیشتر موارد اینگونه فرضیات انعکاسدهنده واکنش واقعی انسانها در زندگی روزمره شان نیستند. واقعیت این است که انسانها معمولا رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان میدهند. کسانی که به امید برنده شدن در قرعهکشی، برگههای بختآزمایی خریداری میکنند را در نظر بگیرید.
از نظر منطقی، وقتی شانس برنده شدن بسیار بسیار پایین است (مثلا یک در 145 میلیون)، شرکت در بختآزمایی توجیهناپذیر به نظر میرسد. با این وجود، میلیونها نفر پول خود را صرف خرید این برگهها میکنند.
اینگونه بیقاعدگیها متخصصان را واداشته تا برای توضیح رفتارهای غیرمنطقی که دانش مالی مدرن قادر به تفسیر آنها نیست به روانشناسی شناختی رو آورند.
رفتارشناسی مالی در پی تفسیر رفتار انسانها است، در حالی که دانش مالی جدید به دنبال توضیح رفتارهای انسان به عنوان «موجودی اقتصادی» است.
انتقادات
اگرچه رفتار شناسی مالی در سالهای اخیر طرفداران فراوانی پیدا کرده، از گزند منتقدان نیز هرگز در امان نبوده است. برای مثال، برخی از طرفداران فرضیه بازار کارآ (EMH) از منتقدان رفتارشناسی مالی هستند.
فرضیه بازار کارآ یکی از اساسیترین فرضیات در میان تئوریهای مالی مدرن محسوب میشود. با این حال، این فرضیه از تفسیر رفتار غیرمنطقی ناتوان است؛ زیرا در آنجا فرض بر این است که قیمت بازاری اوراق بهادار منعکسکننده تاثیر تمامی دادههای مرتبط نیز هست.
از برجستهترین منتقدان این علم «یوجین فاما» بنیانگذار تئوری کارآیی بازار است. پروفسور فاما میگوید که بهرغم وجود استثنائاتی که با تئوری مالی مدرن توجیهپذیر نیست، کارآیی بازار نباید در سایه رفتارشناسی مالی به دست فراموشی سپرده شود.
او در واقع اشاره میکند که بسیاری از استثنائات موجود در تئوریهای سنتی اتفاقات تصادفی کوتاهمدتی هستند که در نهایت اصلاح میشوند. فاما در مقاله خود در سال 1998 بیان میدارد که بسیاری از یافتههای رفتارشناسی مالی با یکدیگر تناقض دارند. او ادامه میدهد که در نهایت رفتارشناسی مالی مجموعهای از بیقاعدگیها و استثنائاتی است که برایشان در تئوری کارآیی بازار تفسیر و توضیح وجود دارد.
استثنائات
ظهور مستمر بیقاعدگی و استثنائات در فرضیه اقتصاد سنتی، نقش بسزایی در شکلگیری دانش رفتارشناسی مالی داشته است. این استثنائات و تکرار آنها به طور مستقیم تئوریهای مدرن مالی و اقتصادی که با فرض رفتار منطقی و عقلانی شکل گرفتهاند را نقض میکنند.
در ماه ابتدایی سال نو (ژانویه) بازده قیمت سهام یک شرکت کوچک به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد، به این پدیده اثر سال نو می گویند.
این با فرضیه بازار کارآ که حرکات اتفاقی را برای قیمت سهام پیش بینی می کند، در تضاد است. در مطالعات انجام شده در سال 1976 توسط «رازف» و «کنی» به نام «بازار سرمایه فصلی (بحث بازده سهام)»، مشخص شد که از سال 1904 تا 1974 بازده ماهیانه قیمت سهام شرکت های کوچک در ژانویه حدود 5/3 درصد بوده در حالی که در سایر ماه ها این رقم نزدیک به 5/0 درصد گزارش شده است.
این نتیجه نشان دهنده آن است که عملکرد ماهیانه سهم های کوچک به طور نسبی از یک ساختار ثابت پیروی می کنند؛ در حالی که این امر با آنچه توسط فرضیه سنتی مالی پیش بینی می شود، در تناقض است. می توان نتیجه گیری کرد که یک سری از عوامل غیر متعارف این ساختار منظم را شکل می دهند.
یک توضیح برای موج به وجود آمده در ژانویه این است که سرمایه گذاران جهت استفاده از معافیت مالیاتی، سهامی را که با قیمت بالاتر خریداری کرده اند می فروشند و زیان آن را شناسایی می کنند؛ این باعث می شود که در ژانویه، هنگامی که سرمایه گذاران انگیزه کمتری برای فروش دارند، قیمت ها افزایش یابد. اگرچه معافیت مالیاتی در انتهای سال می تواند تا حدی علت به وجود آورنده تاثیرات ژانویه باشد، در جاهایی که هیچ مالیات بر سود خرید و فروش سهام هم وجود ندارد، این تاثیرات همچنان اتفاق می افتد. این اتفاق غیرمتعارف زمینه را برای القای این تفکر که فرضیه های سنتی قادر به توضیح تمام اتفاقات دنیای واقعی نیستند، فراهم می کند.
نفرین برندگان
یکی از فرضیات موجود در اقتصاد و دانش مالی این است که معامله گران و سرمایه گذاران آنقدر عاقل هستند که از قیمت واقعی باخبر بوده و بر همین اساس اقدام به خرید و فروش می کنند. با این حال بی قاعدگی هایی همچون «نفرین برندگان» (روندی که طی آن قیمت پیشنهادی نهایی در یک حراج از قیمت حقیقی آن بیشتر می شود) ناقض این فرضیه است.
در تئوری های منطقی فرض بر این است که تمام شرکت کنندگان در مزایده به تمام اطلاعات مربوطه دسترسی دارند و در نهایت همه به یک قیمت خواهند رسید و هر تفاوتی در قیمت نشان دهنده حضور عامل دیگری است که به طور غیر مستقیم به دارایی مورد نظر مربوط است و در قیمت گذاری تاثیر می گذارد.
با توجه به مقاله «روبرت تالر» در این زمینه، 1988، دو عامل اصلی در بر هم زدن قیمت گذاری منطقی نقش دارند: تعداد شرکت کنندگان در مزایده و میزان هیجانی بودن فضای مزایده. به طور مثال هر چه تعداد مزایده کنندگان بیشتر باشد قیمت بالاتری باید برای منصرف کردن سایرین پیشنهاد شود که هیجانی شدن مزایده را در بر خواهد داشت و احتمال بالارفتن از قیمت حقیقی راافزایش می دهد.
به طور مثال تعدادی از خریداران خانه را در نظر بگیرید که در مزایده ای برای خرید یک خانه شرکت می کنند. مسلما هر دو طرف معامله قیمت واقعی خانه را از طریق مطالعه معاملات اخیر در همان محله به راحتی می توانند تخمین بزنند. با این حال، متغیرهای نامربوط به دارایی، مانند تعداد خریداران و میزان هیجانی بودن مزایده می توانند در قیمت گذاری خطا ایجاد کرده و قیمت فروش را تا 25 درصد بیشتر از قیمت واقعی افزایش دهند.
در این مثال، نفرینی که متوجه برنده خواهد بود دو جنبه خواهد داشت: نه تنها خریدار باید قیمت بالاتری را برای بپردازد، بلکه ممکن است که در تامین مالی هم به مشکل بر خورد.
معمای بازده افزایشی سهام
یکی از بی قاعدگی هایی که متخصصان اقتصاد و دانش مالی را سرگردان کرده معمای بازده افزایشی سهام است. با توجه به مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM)، سرمایه گذارانی که دارایی های مالی با ریسک بالاتر دارند، باید بازده بیشتری نصیبشان شود.
مطالعات نشان می دهد که به مدت بیش از 75 سال، میانگین بازده سهام 6 تا 7 درصد از بازده اوراق مشارکت دولتی بیشتر بوده است. با این حال، متخصصان باور دارند که این برتری بازده سهام 6 درصدی رقم بسیار بالایی است و این بدین معنی است که خریداری سهام به نسبت اوراق مشارکت از ریسک بالاتری برخوردار است. طبق مدل های اقتصاد سنتی این بازده اضافی باید پایین تر باشد. این نبود همگرایی بین مدل های نظری و نتایج تجربی خبر از وجود بن بستی در تفسیر بازده افزایشی سهام نسبت به اوراق مشارکت می دهد.
دلیلی که رفتار شناسی مالی برای این معما ارائه می دهد تمایل مردم به «فرار کوته بینانه از زیان» است. در این موقعیت سرمایه گذاران - که ذهنشان متوجه تاثیرات منفی زیان است- نسبت به سرمایه گذاری دیدی کوتاه مدت دارند. آنها در واقع بیش از حد نسبت به نوسانات منفی سبد سهامشان حساسیت نشان می دهند.
اگرچه نوسان چند درصدی قیمت سهام در کوتاه مدت امری نسبتا عادی است، سیر تغییرات نزولی سهام به مذاق سرمایه گذارانی که دید کوتاه مدت دارند خیلی خوشایند نیست؛ بنابراین باور بر این است که سهام عادی باید برای خنثی کردن ریسک زیان سرمایه گذار، بازده بالایی داشته باشد. بدین ترتیب، با وجود ریسک بالا، چنین بازدهی بالایی برای فعالان بازار سرمایه انگیزه خوبی است تا به جای سرمایه گذاری در اوراق قرضه دولتی کم مخاطره به بازار سهام روی آورند.
تئوری مالی سنتی برای همه موقعیت های دنیای واقعی توضیح ارائه نمی دهد. این از ارزش تئوری های سنتی نمی کاهد؛ اما رفتارشناسی مالی می تواند به عنوان مکمل، عملکرد بازار های مالی را روشن کند.
آدرس:رازنامه
منبع:چالشهای حرفه حسابرسی در ایران
چالشهای حرفه حسابرسی در ایران
این مقاله توسط مدیریت این شرکت در روزنامه های عصر اقتصاد ،سرمایه ومجله بورس به چاپ رسیده است .نقل مطالب با ذکر ماخذ ان اشکالی ندارد چرا که یکی از اهداف این شرکت توسعه دانش حسابداری وحسابرسی اعضاء حرفه می باشد.
از عمر حرفه حسابرسی در ایران نیم قرن می گذرد اما در این دوره حرفه فراز ونشیب های زیادی بر خود دیده است. زمانی توسط انقلابیون(که برخی از اعضاء حرفه نیزشامل آنها می شوند) منحل شده وزمانی دست نوازش بر سر وگردن حسابرسان کشیده شده ودوباره آنها را فراخوانی کردند. . با این حال حرفه توسط برخی پیشکسوتان حفظ شده وبه حیات خود ادامه داده است ودر حال حاضر پس از چند سال از تشکیل جامعه 1500 نفر عضو دارد. در بند الف این مقاله به طور اجمالی نظری داریم بر چالشهای حرفه حسابرسی که از درون حرفه ومسایل آن ناشی می شود. هر چند که برخی از دسته بندی های ما می تواند چالش های محیط بیرونی نیز تلقی شود اما مطالعه کامل بند الف با بند ب شاید کمی نگرشهای شکل گرفته در نگاه اول را تعدیل کند. علی ایحال به این نکته نیز اذعان داریم که این سیاه مشقی بیش نیست که صرفا در جهت مکتوب کردن ذهن واره های موجود تهیه وتنظیم شده است.
الف)چالشهای درونی:
1-چالش مقررات وقوانین در اجرا:
یکی از چالشهای اساسی حسابرسان در حسابرسی صورتهای مالی مجموعه مورد رسیدگی قوانین ومقررات حاکم بر عملیات مالی صاحبکار است، به گونه ای که از انطباق رویه ها ومقررات به کار گرفته شده با آنچه که در صورتهای مالی ارایه شده است اطمینان حاصل شود. وجود قوانین ومقررات وبخشنامه های مختلف در طول دوره های زمانی بلند مدت (شامل قوانین مالیاتی وبرنامه های توسعه و. . )وکوتاه مدت (شامل بودجه های سالانه وبخشنامه ها ومصوبه هاو. . . ) موجبات پیچیدگی رسیدگی به صورتهای مالی صاحبکاران را موجب می شود. به هرحال حسابرسان هم توانایی هایی خارج ازمحدودیت های انسانی خود، نمی توانند داشته باشند ولذا خواستن اینکه آنها به کلیه قوانین اشراف داشته باشند خواسته ای غیر معقول است. لذا همواره این ریسک وجود دارد که حسابرسان به نادرست قوانین را تفسیر کنند ویا تاثیر آن را در گزارش خود نسنجیده ونادیده گرفته باشند. برخی ممکن است این را به عنوان مشکل بیرونی حسابرسی قلمداد کنند اما از این منظر که در زمان اجرا نیروها یا کاملا به قوانین اشراف ندارند ویا اینکه آموزش های کافی در این خصوص ندیده اند اجرا و نتیجه گیری کار را برای حسابرسان مشکل می کند.
2-چالش نیروی انسانی وسیستم مدیریت منابع انسانی:
یکی از مشکلات حرفه، بحث دستمزدهای پایین نیروهای کار در موسسات حسابرسی است به گونه ای که بیشتر نیروی این حرفه پس از چند سال کسب تجربه احساس می کنند که تلاش وکوشش آنها به تناسب از لحاظ مالی جبران نمی شود و لذا از حرفه به سمت مشاغل حسابداری ومدیریت مالی نقل مکان کاری می کنند. به گونه ای که اختلاف حقوقی بعد وقبل از ترک موسسه به صد درصد ویا بیشتر نیز می رسد بدین ترتیب اکثریت افراد شاغل در این حرفه در پنج سال اول کاری خود، که بیشترین بار کاری موسسات حسابرسی وآموزش به نسلهای بعدی را به دوش می کشند، از حرفه خارج می شوند و با بررسی حرفه می توان دید که،در طول یک دوره بلند مدت، حرفه تقریبا با نسبت ثابتی از افراد حرفه به بقاء خود ادامه می دهد. لذا نسبت افراد در هرم مدیریت یک موسسه حرفه ای به طور تقریب و تحقیق ثابت بوده وشریک جدید مگر با رضایت خانواده متوفی وبه جهت انطباق با اساسنامه جامعه پذیرفته و وارد ترکیب مدیریتی شرکت شود. با این توصیف موسسات استراتژی مشخصی در خصوص رشد وتوسعه بنگاه خود توسط نیروی انسانی مشغول به کار موجود خود نداشته و اگر خواسته باشیم این موسسات را در انطباق با آیین رفتار حرفه ای مورد بررسی وکنکاش قرار دهیم در بسیاری از موارد حتی با ظرفیتی بیشتر از آنچه که آیین رفتار حرفه ای تعیین کرده به کار مشغول هستند (معمولا موسسات دارای حجم کاری بالا وشناخته شد، شامل این عدم انطباق هستند).
3-چالش کیفیت حسابرسی:
این موضوع که حسابرسان از دانش آموزش وتجربه متفاوتی نسبت به همکاران حرفه ای دیگرخود برخوردارند چیز عجیبی نیست. در دنیا نیز برخی از موسسات حسابرسی صرفا در ارایه خدمات حسابرسی به صنایع خاصی متبحر شده اند وآموزش های لازم در این خصوص را در برنامه کاری خود دارند. اما موضوع آن در ایران متفاوت از دیگر مکآنهاست چرا که حسابرسان این خطه در همه نوع حسابرسی وصنعت خبره اند وادعا نیز دارند. این ادعا با توجه به اینکه چند سالی از تاسیس جامعه (هر چند که اکثریت از کسانی هستند که سالها در سازمان حسابرسی به عنوان بی رقیب ترین نهاد حرفه ای قبل از تشکیل جامعه شناخته شده بود) نمی گذرد ووضعیت آموزش حرفه ای مستمر نیز در حرفه به طور منسجم شکل نگرفته جای تردید را باقی نمی گذارد که سطح سواد وآموزش در موسسات مختلف بوده ودر غیاب عدم ارتباط فکری وگروهی منسجم در شرایط موجود مشکلات سطح کیفیت حادتر می شود. این چالش صرفا به موضوع نبود چارچوب ودستورالعمل جامع ومناسب در خصوص نیازهای روبه افزایش جامعه (اجتماع) از خدمات متنوع ومتعدد حرفه ای از افراد حرفه محدود نمی شود بلکه مسایل مالی وهزینه ومنفعت در اجرای برنامه ها ودستورالعمل های موجود نیزسد راه موسسات برای ارتقاء کیفیت در موسسه تحت مدیریت خود شده است.
4-چالش آموزش وفراگیری اندک:
از جمله مواردی که در کاهش کیفیت پروند های حسابرسی و درنهایت کاهش تاثیر گذاری استانداردهای حسابرسی بر ارایه گزارش ورفتار حسابرسان موثرند بحث آموزش وفراگیری اندک با توجه به تحولات حرفه ونیازهای فزاینده جامعه به خدمات متنوع اعتباردهی است (که از اقلام مالی گرفته تا غیر مالی را نیز شامل می شود)هر چند که این موضوع اخیرا با شدت بیشتری توسط جامعه حسابداران رسمی دنبال می شود ویکی از ملاکهای رتبه بندی وپذیرش کار و همچنین نظارت کیفی اعضاء در نظر گرفته شده است اما باز هم نیاز به همت تمامی اعضاء در اعتلای خدمات حرفه ای وهمکاری وهمفکری آموزشی در راستای رفع نیاز افراد حرفه احساس می شود. بر قرار بودن جلسات اختیاری ومستمر در خصوص مسایل حرفه ای وآموزشی به صورت خود جوش طی هر هفته که به صورت گفتارهای طرح مساله و حل مساله به صورت گروهی در مکان مشخص شده ای تشکیل یابد می تواند به تقویت این نظام خود انتظام کمک کند.
5-چالش عدم ثبات درآمدی وبحث رتبه بندی :
یکی از چالشهای موجود بر سر راه موسسات حسابرسی تازه شکل گرفته عدم توان رقابت با موسسات قدیمی موجود در حرفه ولذا کاهش حاشیه سود درآمدی به توجه به تشکیلات سازمان یافته موسسات در چارچوب اساسنامه جامعه حسابداران رسمی است. این عامل خود سبب شده که طیف رقبای پر قدرت جهت کسب سهم بیشتر از بازار حسابرسی به تکاپوی بیشتر برای باز کردن بحث رتبه بندی موسسات خود توسط جامعه باشند تا به این ترتیب دامنه رقابت بر موسسات ناشناخته را تنگ تر کرده وسهم بازار خود را افزایش دهند. از طرفی موسسات ناشناخته نیز به جهت اینکه خود را از لحاظ حرفه ای برابر با دیگر رقبا می دانند خواهان آزادسازی اطلاعات موسسات خود به توسط جامعه به صورت کلی (نه ارایه شفاف جزییات موسسه وتوانایی های آن) هستند. لذا یکی از وظایف جامعه که به نظر می تواند مورد پسند طرفین باشد بحث اطلاع رسانی اطلاعات موسسات حسابرسی است ونه رتبه بندی موسسات چرا که همانطور که ذکر شد افراد این حرفه همه خود را از لحاظ حرفه ای یکسان با دیگران می بینند وانجام رتبه بندی ضمن ارایه اطلاعات غلط به مشتریان گزارشات حسابرسی، دامنه رقابت را بر موسسات کوچک تنگ تر می کند واین خوشایند طیف زیادی از این موسسات نیست. با این توصیف آزاد سازی اطلاعات ورتبه بندی بیشتر به نفع موسسات بزرگ حسابرسی تمام می شود تا کوچک واین عمل برای گسترش حرفه ای گری لازم است. از سویی بایستی مواظب این موضوع نیز بود که رتبه بندی به انحصار در حرفه ختم نشود دغدغه ای که برخی از حسابرسان حرفه ای به کوتاهی از کنار آن نخواهند گذشت.
6-چالش استانداردهای ناکامل ونا تمام واظهار نظر مطلوبیت صورتهای مالی:
استانداردهای حسابداری ایران برگرفته ناتمامی از استانداردهای بین المللی است به گونه ای که در برخی از موارد بایستی تحقیق کاملی در خصوص شرایط اقتصادی سیاسی وفرهنگی کشور صورت می پذیرفت وبعد استاندارد عمومی واجرایی می شدودر برخی موارد نیز استانداردی ارایه نشده است. اما کمیته تدوین زحمت این کار را به خود نداده واستانداردهایی بدون توجه به چرخه های کوتاه وبلند مدت اقتصادی ویا شرکتهای بزرگ وکوچک وضع کرده است. لذا برخی از افراد حرفه به شدت با استانداد های موجود (عمدتا خصوصی ها) مخالفت می کنند (که ممکن است جنبه سیاسی نیز داشته باشد) ودر هر یک از انجمن های موجود نیز زمزمه هایی مبنی بر تشکیل کار گروه های تدوین استاندارد به عنوان رقیب استانداردهای موجود شنیده می شود. (اما معلوم نیست قرار است استانداردهای انجمن های مذکور توسط کدام نهاد مهر تایید جهت اجرا بخورد)با این توصیف درستی اظهار نظرهای کنونی حسابرسان در خصوص انطباق با استانداردهای حسابداری (به دلیل ناتمامی وناکاملی) وحسابرسی مورد تشکیک برخی از افراد حرفه است. استاندارهای سرمایه گذاریهای بلند مدت، تلفیق واستاندارد 340و. . . از جمله مواردی است که مورد مناقشه اعضاء حرفه است. علاوه بر این نبود استاندارهای مناسب برای صنایع خاص کیفیت گزارشگری در این موسسات را زیر سوال برده است(نظیر بانکها وبیمه ها ومعادن). اما نکته ای که نباید از کنار آن گذشت این است که تدوین استاندارد فرایندی طولانی مدت محسوب می شود واز جمله پیششرط اساسی برای بهبود کیفیت استانداردهای حسابداری و حسابرسی، مشارکت اکثریت حرفه ای ها وکنندگان موسسات بازگانی وتجاری (که می تواند اطاق بازرگانی ویا وزارت صنایع کننده ای در آن داشته باشد) است.
7-چالش رابطه سالاری وپیوند طبقاتی ومحوریت افراد تا موسسات:
موسسات حسابرسی به صورت تضامنی تشکیل و افراد حاضر در آن محوریت سود آوری وانعقاد قرارداد موسسه را موجب می شوند. بنابراین روابط ومحوریت طبقاتی در اخذ کار بسیار مهمتر از نام واسم شرکت است. اسم موسسه می تواند یک سرقفلی برای موسسه محسوب شود آن هم تا زمانی که آن شخص به عنوان سهامدار وشریک در آن موسسه حضور فعال داشته باشد. بنابراین قراردادها جایی اجازه ظهور می یابند که شخص در آن موسسه حاضر باشد ومهم نیست که نام موسسه چیست ویا چه خواهد شد. این موضوع به نوعی بزرگ کردن نام یک موسسه را وارزش بخشیدن به آن را در قالب عنصری به نام سرقفلی غیر ممکن می سازد یک استثنا براین امر وجود دارد وآن هم با تجمع وادغام چندین شریک در یک موسسه حرفه ای.
8-چالش مناقصه واستعلام :
کار حرفه ای با مناقصه منافات دارد. ممکن است در حال حاضر شما به صورت رسمی در جایی مشاهده نکنید که برای یک کار حسابرسی، سازمان یا شرکتی موضوع را به مناقصه گذاشته باشد اما در عمل صاحبکاران از شرکتهای مختلف استعلام می گیرند. استعلام از موسسات حرفه ای اجحاف بر حرفه وامکانی به صاحبکاران برای کوچک کردن حرفه ای ها وخوار شمردن آنهاست. لذا جامعه حسابداران رسمی برای اعتلای حرفه لازم است که قیمت خدمات حسابرسی را در سایت ارایه کند وصاحبکاران در صورت استعلام از حسابرسان، توسط حسابرسان به سایت ارجاع داده شوند با این شیوه عمل دامنه انتخاب صاحبکاران به صلاحیت حرفه ای وامکانات مالی وپرسنلی معطوف شود ونه اینکه با استعلام از حسابرسان تفاوت قیمتهای آنچنانی را در بین حسابرسان برای اخذ یک کار داشته باشیم. این گونه رفتارها غیر حرفه ای ومخالف آیین رفتار حرفه ای است وبه حرفه ای گری آسیب های جدی وارد می کند. حسابرسی مستقل ورسمی دکانداری نیست و اعضایی از حرفه که با این نگرش به فعالیت حرفه ای مشغول هستند خطری جدی برای حسابرسی مستقل وحرفه محسوب می شوند. یادمان باشد که آنچه در آمریکا پس از فروپاشی شرکتهایی نظیر "انرون" و. . . اتفاق افتاد ناشی از شیوه عمل دکانداری حسابرسان مستقل در حفظ ونگهداری صاحبکاران بود. لذا اصلاح آیین رفتار حرفه ای در این خصوص ضروری وجدی است.
9-چالش اجرای سنتی در دنیای ریسکها وسیستم ها ی اطلاعاتی وشبکه های ارتباطی نوین :
تجارت سالهاست که مرزها را در نوردیده وسرمایه مثل شبح در چشم بر هم زدنی دور کره زمین را می پیماید. در حالی که در کشورهای پیشرفته بحث حسابرسی مستمر وحسابرسی کامپیوتری وشبکه ها و. . مطرح ودر حال انجام است ما هنوز در حال تیک زدن وتهیه کاربرگ های حسابداری به سیاق سالهای دور هستیم. این موضوع به کم بودن حجم آموزش ومطالعه در حرفه واز طرفی به ضعف کلی صنعت واقتصاد بر می شود به هر حال ما از حرفه به نسبت آنچه که در کشورهای پیشرفته در جریان است عقب هستیم واین نیاز به صرف هزینه های زیادی دارد که ممکن است بخشی از هزینه آن را حسابرسان از طریق افزایش حق عضویت مجبور به پرداخت شوند.
10-چالش گزارش حسابرسی مبهم وبدون ارایه چشم انداز صحیح از ریسکهای واحدتجاری:
نتیجه وماحصل تمامی آنچه که برای یک حسابرسی مطلوب از ابتدای آن در قالب برنامه ریزی واجرا گرفته تا انتهای آن که پایان اجرای عملیات حسابرسی است به منظور تهیه گزارشی پایش شده در خصوص نتایج عملکرد ووضعیت مالی صاحبکار به منظور استفاده ذینفعان است. لذا آنچه که در این گزارش می آید بایستی موجبات شفافیت بیشتر ریسکها وتهدیدهایی که سازمان برای ذینفعان با آن روبهروست، فراهم آورد و نه اینکه ابهام را افزایش دهد وچشم اندازی در خصوص وضعیت آتی حتی به صورت ضمنی ارایه ندهد. شاید برخی بگویند که وظیفه ارایه چشم انداز به اجتماع، وظیفه مدیران وصاحبکار است ونه حسابرس اما با توجه به تلفیق وظایف بازرسی(که بخشی از ارکان شرکت تلقی می شود) وحسابرسی مستلزم این است که موسساتی که کننده سهامدار وجامعه (اجتماع) هستند (چون در بهترین موقعیت برای ارایه این چشم انداز قرار دارند) این خواسته را برآورده سازند. با این اوصاف بایستی در شیوه و محتوای گزارش حسابرسی کنونی که چه چیز را وچگونگی گزارشگری آن چه که باید وآنچه را که نباید، طرح ریزی مجدد کرد تا بدین منظور ضمن باز تعریف کل فرایند حسابرسی از ابتدا تا انتها به مدل جدیدی از گزارشگری که پاسخگوی نیازهای استفاده کنندگان از گزارش حسابرسی است را، فراهم آورد.
11-چالش ادغام وحرفه ای گری :
این واقعیت را باید پذیرفت که حرفه ای گری در قالب موسسات کوچک حسابرسی شکل نخواهد گرفت، کیفیت کار تضمین نخواهد شد وآموزش حرفه ای مستمر به بن بست خواهد رسید. بسیاری از چالشهای پیش روی جامعه با ادغام موسسات بزرگ خصوصی موجود وتنگ تر کردان دامنه رقابت با موسسات کوچک حل خواهد شد. بنابراین جامعه به جای فشار بر خود تسهیلات لازم برای بزرگ کردن موسسات حسابرسی موجود با کمک به فرایند ادغام آنها وتعیین فرمول های مناسب شراکت باید بردارد. ما نیاز به دو الی سه موسسه بزرگ وحرفه ای داریم واین وضعیت فعلی حاکم بر جامعه با تعداد شرکتهای کوچک بیشمار راهی بر اعتلای حرفه نخواهد گشود وعملا باعث خواهد شد که ماموریت وچشم انداز تعریف شده برای جامعه حسابداران رسمی عقیم بماند. پیشنهاد ادغام توسط موسسات بزرگ بایستی توسط خود این موسسات وبا تشکیل جلسات تا رسیدن به توافقی بهینه وپایدار سریعا در برنامه کار آنها قرار گیرد ودر طی یک دوره برنامه ریزی شده پنج ساله بایستی این چند موسسه بزرگ اکثریت بازار حسابرسی (غیر از سازمان حسابرسی که چندی از چالشها حرفه را به عنوان بی رقیب از جنبه حجم نفرات،قراردادها و. . . دارد و بعضا خارج از آیین رفتار حرفه ای در جامعه عمل می کند) را د راختیار گیرند. در این خصوص سازمان حسابرسی نیز به عنوان یک نهاد تحت پوشش دولت می تواند به این فرایند کمک کند. با این شیوه است که حرفه وحرفه ای ها به خود در جهت اعتلای حرفه کمک می کنند. طبیعی است که همان طور که استاندارگذاری در یک محیط سیاسی شکل می گیرد در آینده نیز این موسسات بزرگ به عنوان وابسته حزب های سیاسی عمل خواهند کرد هر چند که زیر بنای حسابرسی را استقلال تشکیل می دهد. بنابراین بایستی افراد از تجمع به سمت تشکل های کوچک واز آنجا به سمت تشکیل موسسات حرفه ای بزرگ راهنمایی وجهت دهی شوند.
13-چالش عضویت در جامعه وآینده آن:
جامعه در عضوگیری دچار نوسان وافراط و تفریطهای زیادی شده است. از سال اول(که گروهی بدون امتحان پذیرفته شده ودارای علم کافی در این خصوص شناخته شدند) به آن طرف ما هر ساله شاهد کاهش عضوگیری به دلیل سخت تر شدن شرایط امتحانات و شرایط عضو گیری هستیم به گونه ای که به نظر می رسد توافق نا نوشته ای مبنی بر پذیرش تعداد ثابتی در هر سال (آنهم به تعداد اندک) هستیم. این موضوع به راحتی با تغییر آیین نامه ودستورالعمل پذیرش حسابدارن رسمی هر چند سال یک بار برای محدود کردن پذیرش عضو گیری با تحمیل شرایط جدید صورت می گیرد. ما بایستی از این بازی های دست برداریم ویک بار برای همیشه جلوی اغتشاش در عضو گیری را(که با حمایت لابی های خاصی صورت می گیرد) پایان دهیم. هر چند که به حسابرسان مشتاق حسابدار رسمی شدن هم باید گفت خبری نیست؟! چرا که گرفتن کارت عضویت به معنی تعهد بیشتر ومنفعت کمتر برای تازه رسیده هاست.
14-چالش آیین رفتار حرفه ای :
آیین رفتار حرفه ای در پاره ای از موارد نیاز به تغییر وتعدیل دارد بحث هایی نظیر بیمه شدن حسابرسان شاید شرایط رفتار حرفه ای حاکم بر آنها را از اینکه کارهای حسابرسی وغیر حسابرسی صاحبکار را نپذیرند، تغییر دهد چراکه اگر بیمه گزار تمامی مسولیت ناشی از گزارش نادرست حسابرسان را در جبران خسارت بپردازد شاید بحث استقلال کم رنگ تر شود (هر چند عملی مخالف با استانداردهای حسابرسی انجام شده باشد). همچنین موضوعاتی نظیر ظرفیت کاری ویا استعلام ها ومناقصات و. . شاید نیاز به بازنگری داشته باشد. که تشکیل یک گروه کاری برای اصلاح این موارد بایستی در دستور کار جامعه قرار گیرد.
15-چالش خدمات اعتبار دهی تعریف نشده:
میزان تنوع خدمات اعتبار دهی قابل ارایه توسط حسابرسان مستقل روز به روز در حال افزایش است به گونه ای که علاوه بر اعتباردهی عناصر مالی کمّی، عناصر مالی غیر کمّی را نیز در بر می گیرد. اما آنچه که در کشور ما وجود دارد محدودیت تنوع خدمات قابل ارایه اعتباردهی به عناصر صورتهای مالی واقعی وپیشبینی شده(که خدمت جدیدی است) است. اگر قرار است حرفه از رشد خوبی در حوزه خدمات قابل ارایه، برخوردار باشد، بایست ضمن فرهنگ سازی در این خصوص نسبت به تدوین استانداردهای چگونگی انجام وارایه اینگونه خدمات اقدام لازم صورت پذیرد.
مهدی غلام زاده
کارشناس ارشد حسابداری
آدرس:رازنامه
منبع:چالشهای حرفه حسابرسی در ایران
آدرس پورتال: رازنامه
منبع: معافیت های مالیاتی اشخاص حقیقی وحقوقی
نوع: | قانون | ||
موضوع: | معافیت های مالیاتی اشخاص حقیقی وحقوقی در قانون مالیاتهای مستقیم | ||
منبع تهیه: | سایت قوانین | ||
تصویب کننده: | مجلس | ||
تاریخ انتشار: | 1380-11-27 | ||
تاریخ اعتبار از: | 1380-11-27 | تا: | |
توضیحات: | قانون مالیاتهای مستقیم که در تاریخ27/11/1380 به تصویب مجلس شورای اسلامی با اعمال آخرین الحاقات و اصلاحات رسیده به تفکیک موضوع در این نوشتار ارائه شده است | ||
ماده 132- درآمد مشمول مالیات ابزاری ناشی از فعالیتهای تولیدی و معدنی در واحدهای تولیدی یا معدنی در بخشهای تعاونی و خصوصی که از اول سال 1381 به بعد از طرف وزارتخانههای ذیربط برای آنها پروانه بهرهبرداری صادر یا قرارداد استخراج و فروش منعقد میشود، از تاریخ شروع بهرهبرداری یا استخراج به میزان هشتاددرصد (80%) به مدت چهار سال و در مناطق کمتر توسعه یافته به میزان صددرصد (100%) و به مدت ده سال از مالیات موضوع ماده (105) این قانون معاف هستند. تبصره 1- فهرست مناطق کمتر توسعه یافته برای بقیه مدت برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و همچنین درآغاز هر دوره برنامه توسط سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و وزارتخانههای امور اقتصادی و دارائی و صنایع و معادن تهیه و به تصویب هیأت وزیران میرسد. تبصره 2- معافیتهای موضوع این ماده شامل درآمد واحدهای تولیدی و معدنی مستقر در شعاع یکصد و بیست کیلومتری مرکز تهران و پنجاه کیلومتری مرکز اصفهان وسی کیلومتری مراکز استانها و شهرهای دارای بیش از سیصدهزار نفر جمعیت براساس آخرین سرشماری بهاستثنای شهرکهای صنعتی استقرار یافته در شعاع سی کیلومتری مراکز استانها و شهرهای مذکور نخواهد بود. تبصره 3- کلیه تأسیسات ایرانگردی و جهانگردی دارای پروانه بهرهبرداری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هرسال از پرداخت پنجاهدرصد (50%) مالیات متعلق معاف هستند. تبصره 4- ضوابط مربوط به تعیین تاریخ شروع بهرهبرداری واحدهای معاف موضوع این ماده و همچنین تعیین محدوده موضوع تبصره (2) این ماده توسط وزارتخانههای اموراقتصادی و دارایی و صنایع و معادن تعیین و اعلام میگردد. ماده 133- صددرصد درآمد شرکتهای تعاونی روستایی، عشایری، کشاورزی صیادان، کارگری، کارمندی، دانشجویان و دانشآموزان و اتحادیههای آنها از مالیات معاف است. تبصره – دولت مکلف است معادل مالیات بردرآمد متعلق به آن قسمت از سود ابرازی سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران را که با تصویب مجمع عمومی برای سرمایهگذاری در شرکتهای تعاونی روستایی اختصاص داده میشود پس از وصول و واریز آن به حساب درآمد عمومی کشور از محل اعتبار ردیف خاصی که به همین منظور در قانون بودجه کل کشور پیشبینی میشود دروجه سازمان مذکور مسترد نماید. ماده 134- درآمد حاصل از تعلیم و تربیت مدارس غیرانتفاعی اعم از ابتدائی، راهنمائی، متوسطه فنی و حرفهای، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی غیرانتفاعی و درآمد مؤسسات نگهداری معلولین ذهنی و حرکتی بابت نگهداری اشخاص مذکور که حسب مورد دارای پروانه فعالیت از مراجع ذیربط هستند و همچنین درآمد باشگاهها و مؤسسات ورزش دارای مجوز از سازمان تربیتبدنی حاصل از فعالیتهای منحصراً ورزشی از پرداخت مالیات معاف است. آییننامه اجرائی این ماده به پیشنهاد وزارت امور اقتصادی و دارائی به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید. ماده 135- حذف شده است. ماده 136- وجوه پرداختی بابت بیمه عمر از طرف مؤسسات بیمه بموجب قراردادهای منعقده بیمه عاید ذینفع می شود از پرداخت مالیات معاف است. ماده 137- هزینههای درمانی پرداختی هر مؤدی بابت معالجه خود یا همسر و اولاد و پدر و مادر، برادر و خواهر تحت تکفل دریکسال مالیاتی بشرط اینکه اگر دریافت کننده مؤسسه درمانی یا پزشک مقیم ایران باشد دریافت وجه را گواهی نماید وچنانچه به تأیید وزارت بهداشت ودرمان و آموزش پزشکی بعلت فقدان امکانات لازم معالجه در خارج از ایران صورت گرفته است پرداخت هزینه مزبور به گواهی مقامات رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران در کشور محل معالجه یا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی رسیده باشد، همچنین حقبیمه پرداختی هرشخص حقیقی به مؤسسات بیمه ایرانی بابت بیمه عمر و بیمههای درمانی از درآمد مشمول مالیات مؤدی کسر میگردد. ودر مورد معلولان و بیماران خاص و صعبالعلاج علاوه بر هزینههای مذکور و هزینه مراقبت و توانبخشی آنان نیز قابل کسر از درآمد مشمول مالیات معلول یا بیمار یا شخصی که تکلفل او را عهدهدار است میباشد. ماده 138- آن قسمت از سود ابرازی شرکتهای تعاونی و خصوصی که برای توسعه و بازسازی و نوسازی یا تکمیل واحدهای موجود صنعتی و معدنی خود یا ایجاد واحدهای جدید صنعتی یا معدنی در آن سال مصرف گردد از پنجاهدرصد (50%) مالیات متعلق موضوع ماده (105) این قانون معاف خواهد بود مشروط براینکه قبلاً اجازه توسعه یا تکمیل یا ایجاد واحدصنعتی یا معدنی جدید در قالب طرح سرمایهگذاری معین از وزارتخانه ذیربط تحصیل شده باشد. درصورتی که هزینه اجرای طرح یا طرحهای یاد شده درهرسال مازاد بر سود ابرازی همان سال باشد ویا از هزینه طرح سرمایهگذاری کمترباشد شرکت میتواند ازمعافیت مذکور در محاسبه مالیات سود ابرازی سالهای بعد حداکثر به مدت سه سال و به میزان مازاد مذکور و یا باقیمانده هزینه اجرای کامل طرح بهرهمند شود. تبصره 1- درصورتیکه شرکت، قبل از تکمیل اجرای طرح را متوقف نماید یا ظرف یک سال پس از مهلت تعیین شده درطرح سرمایهگذاری آنرا به بهرهبرداری نرساند یا ظرف پنج سال پس از شروع بهرهبرداری آنرا تعطیل، منحل یا منتقل نماید معادل معافیتهای مالیاتی منظور شده در این ماده برای اجرای طرح و جرائم متعلقه موضوع ماده (190) این قانون از شرکت وصول خواهدشد. تبصره 2- واحدهای صنعتی جدید که با استفاده از معافیتهای مندرج در این ماده تأسیس میشوند نمیتوانند از معافیتهای مالیاتی موضوع ماده (132) این قانون استفاده نمایند. تبصره 3- کارخانههای واقع در محدوده آبریز تهران که تعداد کارکنان آنها کمتر از پنجاه نفر نباشند در صورتی که تأسیسات خود را کلاً به خارج از شعاع یکصد و بیست کیلومتری مرکز تهران انتقال دهند براساس ضوابطی که از طرف وزارت امور اقتصادی و دارائی و وزارت ذیربط حسب مورد برقرار میشود تا ده سال از تاریخ بهرهبرداری در محل جدید از پرداخت مالیات بردرآمد ناشی از فعالیت صنعتی مربوط معاف خواهند بود. تبصره 4- ازنظر این قانون محدوده آبریز تهران شامل منطقه آبریز غربی، رودخانه حبلهرود گرمسار و منطقه آبریز شرقی رودخانه زیاران و کلیه مناطق رودخانههای دماوند، جاجرود دارآباد، دربند، اوین، فرحزاد، کن، کرج، و کردان بوده و حدود آن عبارتست از: شمالاً – خط الرأس کوههای البرز که آب آن به رشته کویر مرکزی جاری میشود. شرقاً – ساحل غربی رودخانه حبلهرود گرمسار. غرباً - ساحل شرقی رودخانه زیاران. جنوباً – خطوط ممتد از غرب به شرق از محل تقاطع رودخانه زیاران با رودخانه شور تا خطالقعر دریاچه نمک به سمت غرب تا محل تقاطع با مسیر حبله رود گرمسار. ماده 139- الف – موقوفات، نذورات، پذیره کمکها و هدایای دریافتی نقدی و غیرنقدی آستان قدس رضوی، آستان حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع)،آستانه حضرت معصومه (س)، آستان حضرت احمد ابن موسی (ع) «شاه چراغ »، آستان مقدس حضرت امام خمینی (ره)، مساجد، حسینیهها، تکایا و سایر بقاع متبرکه از پرداخت مالیات معاف است تشخیص سایر بقاع متبرکه به عهده سازمان اوقاف و امور خیریه میباشد. ب – کمکها وهدایای دریافتی نقدی و غیرنقدی سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران از پرداخت مالیات معاف است. ج – کمک ها و هدایای دریافتی نقدی و غیرنقدی صندوقهای پس انداز بازنشستگی و سازمان بیمة خدمات درمانی و سازمان تأمین اجتماعی و همچنین حق بیمه و حق بازنشستگی سهم کارکنان و کارفرما و جریمههای دریافتی مربوط توسط آنها از پرداخت مالیات معاف است. د – کمکها و هدایای دریافتی نقدی و غیرنقدی مدارس علوم اسلامی از پرداخت مالیات معاف است تشخیص مدارس علوم اسلامی با شورای مدیریت حوزه علمیه قم میباشد. هـ ـ کمکها و هدایای دریافتی نقدی و غیرنقدی نهادهای انقلاب اسلامی از پرداخت مالیات معاف است تشخیص نهادهای انقلاب اسلامی با هیأتوزیران میباشد. و – آن قسمت از درآمد صندوق عمران موقوفات کشور که به مصرف عمران موقوفات برسد از پرداخت مالیات معاف است. ز – درآمد اشخاص از محل وجوه بریّه ولی فقیه خمس زکات از پرداخت مالیات معاف است. ح – آن قسمت از درآمد موقوفات عام که طبق موازین شرعی به مصرف اموری از قبیل تبلیغات اسلامی، تحقیقات فرهنگی، علمی، دینی، فنی، اختراعات، اکتشافات، تعلیم و تربیت، بهداشت و درمان، بنا و تعمیر نگهداری مساجد و مصلاها و حوزههای علمیه و مدارس علوم اسلامی و مدارس و دانشگاههای دولتی، مراسم تعزیه و اطعام، تعمیر آثار باستانی، امور عمرانی و آبادانی، هزینه یا وام تحصیلی دانش آموزان ودانشجویان، کمک به مستضعفان و آسیب دیدگان حوادث ناشی از سیل، زلزله، آتشسوزی، جنگ و حوادث غیرمترقبه دیگر برسد، مشروط براینکه درآمد و هزینههای مزبور به تأیید سازمان اوقاف و امور خیریه رسیده باشد از پرداخت مالیات معاف است. ط – کمکها وهدایای دریافتی نقدی وغیرنقدی مؤسسات خیریه و عامالمنفعه که به ثبت رسیدهاند، مشروط برآن که به موجب اساسنامه آنها صرف امور مذکور دربند «ح» این ماده شود وسازمان امور مالیاتی کشور بردرآمد و هزینه آنها نظارت کند، از پرداخت مالیات معاف است. ی – کمکها وهدایای دریافتی نقدی و غیرنقدی و همچنین حق عضویت اعضاء مجامع حرفهای، احزاب و انجمنها و تشکلهای غیردولتی که دارای مجوز از مراجعذیربط باشند و وجوهی که به موجب قانون و مقررات مربوط از درآمد یا حقالزحمه اعضاء آنها کسر و به حساب مجامع مزبور واریز میشود از پرداخت مالیات معاف است. ک – موقوفات و کمکها و هدایای دریافتی نقدی و غیرنقدی انجمنها و هیأتهای مذهبی مربوط به اقلیتهای دینی مذکور در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مشروط براینکه رسمیت آنها به تصویب وزارت کشور برسد، از پرداخت مالیات معاف است. ل – فعالیتهای انتشاراتی و مطبوعاتی فرهنگی و هنری که به موجب مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام میشوند از پرداخت مالیات معاف است. تبصره 1- وجوهی که از فعالیتهای غیر انتفاعی وبه منظور پیشبرد اهداف و وظایف اشخاص موضوع این ماده از راه برگزاری دورههای آموزشی، سمینارها نشرکتاب و نشریههای دورهای و…در چارچوب اساسنامه آنها تحصیل میشود و سازمان امور مالیاتی کشور بردرآمد و هزینه آنها نظارت میکند، از پرداخت مالیات معاف است. تبصره 2- حکم تبصره (2) ماده (2) این قانون در مورد درآمد مشمول مالیات اشخاص موضوع این ماده جاری میباشد. تبصره 3- آییننامه اجرایی موضوع این ماده به وسیله سازمان امور مالیاتی کشور تهیه و بهپیشنهاد وزارت امور اقتصادی و دارایی به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید. تبصره 4- مفاد این ماده درمواردی که از طرف حضرت امام خمینی (ره ) یا مقام معظم رهبری دارای مجوز میباشند براساس نظر مقام معظم رهبری انجام میگیرد. ماده 140- حذف شده است . ماده 141- الف – صددرصد (100%) در آمد حاصل از صادرات محصولات تمام شده کالاهای صنعتی و محصولات بخش کشاورزی (شامل محصولات زراعی، باغی، دام و طیور، شیلات، جنگل و مرتع) و صنایع تبدیلی و تکمیلی آن و پنجاهدرصد (50%) درآمد حاصل از صادرات سایر کالاهایی که به منظور دست یافتن به اهداف صادرات کالاهای غیرنفتی به خارج از کشور صادر میشوند مشمول مالیات معاف هستند و فهرست کالاهای مشمول این ماده در طول هر برنامه به پیشنهاد وزارتخانههای امور اقتصادی و دارایی، بازرگانی،کشاورزی(1) و جهادسازندگی(2) و وزارتخانههای صنعتی به تصویب هیأت وزیران میرسد. تبصره – زیان حاصل از صدور کالاهای معاف از مالیات درمورد کسانی که غیر از امور صادراتی فعالیت دیگری هم دارند، در محاسبه مالیات سایر فعالیتهای آنان منظور نخواهد شد. ماده 142- درآمد کارگاههای فرش دستباف و صنایعدستی و شرکتهای تعاونی و اتحادیههای تولیدی مربوط از پرداخت مالیات معاف است. ماده 143- شرکتهائی که سهام آنها طبق قانون مربوط از طرف هیأتپذیرش برای معامله در بورس قبول میشود از سال پذیرش تا سالی که از فهرست نرخها در بورس حذف نشده درصورتیکه کلیه نقل و انتقالات سهام از طریق کارگزاران بورس انجام و در دفاتر مربوط ثبت گردد و از پرداخت دهدرصد مالیات شرکت موضوع بند « د» ماده (105) این قانون معاف میباشد. همچنین (15%) سود سهام پرداختی یا تخصیصی طبق تصمیم ارکان صلاحیتدار شرکت به آندسته از سهامداران شرکتهای مذکور در این ماده که جمع سهام هریک از آنها از(5%) سرمایه شرکت بیشتر نبوده و تعداد کل سهامداران شرکت نیز از یکصد نفر کمتر نباشد، از مالیات معاف خواهد بود. تبصره 1- از هرنقل وانتقال سهام شرکتها در بورس، مالیات مقطوعی به میزان نیمدرصد ارزش فروش سهام وصول و از این بابت وجه دیگری بعنوان مالیات بردرآمد نقل و انتقال سهام مطالبه نخواهد شد. کارگزاران بورس مکلفند مالیات مزبور را به هنگام هر انتقال از انتفال دهنده وصول و به حساب تعیین شده از طرف وزارت امور اقتصادی و دارائی واریز نمایند و ظرف مدت ده روز از تاریخ انتقال رسید آن را به همراه فهرستی حاوی تعداد و مبلغ فروش سهام مورد انتقال به اداره امور مالیاتی محل ارسال دارند. تبصره 2- از هر نقل وانتقال سهام و سهمالشرکه و حقتقدم سهام و سهمالشرکه شرکاء، در سایر شرکتها چهاردرصد (4%) ارزش اسمی آنها وصول میشود و از این بابت وجه دیگری به عنوان مالیات بردرآمد نقل و انتقال فوق مطالبه نخواهد شد. انتقالدهندگان سهام و سهمالشرکه و حقتقدم سهام مکلفند قبل از انتقال، مالیات متعلق را به حساب سازمان امور مالیاتی کشور واریز کنند. ادارات ثبت یا دفاتر رسمی مکلفند در موقع ثبت تغییرات یا تنظیم سند انتقال حسب مورد گواهی پرداخت مالیات متعلق را اخذ و ضمیمه پرونده مربوط به ثبت یا انتقال کنند. تبصره 3- در شرکتهای سهامی پذیرفته شده در بورس اندوخته صرف سهام مشمول مالیات مقطوع به نرخ نیمدرصد (5/0%) خواهد بود و به این درآمد مالیات دیگری تعلق نمیگیرد. شرکتها مکلفند ظرف سیروز از تاریخ ثبت افزایش سرمایه آن را به حساب سازمان امور مالیاتی کشور واریز کنند. ماده 144- جهیزیه منقول و مهریه اعم از منقول یا غیرمنقول و جوایز علمی و بورسهای تحصیلی و همچنین درآمدی که بابت حق اختراع یا حق اکتشاف عاید مخترعین و مکتشفین میگردد بطور کلی و نیز درآمد ناشی از فعالیت پژوهشی و تحقیقاتی مراکزی که دارای پروانه تحقق از وزارتخانههای ذیصلاح میباشند به مدت ده سال از تاریخ اجرای این اصلاحیه طبق ضوابط مقرر درآئیننامهای که به پیشنهاد وزارتخانههای فرهنگ و آموزش عالی(1)، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و امور اقتصادی و دارائی به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید، از پرداخت مالیات معاف میباشد. ماده 145- سود دریافتی به هرعنوان در موارد زیر از پرداخت مالیات معاف است: 1- سود متعلق به سپردههای مربوط به کسور بازنشستگی و پسانداز کارمندان و کارگران نزد بانکهای ایرانی در حدود مقررات استخدامی مربوطه. 2- سود یا جوایز متعلق به حسابهای پسانداز و سپردههای مختلف نزد بانکهای ایرانی، یا مؤسسات غیربانکی مجاز این معافیت شامل سپردههائی که بانکها یا مؤسسات اعتباری غیربانکی مجاز نزد هم میگذارند نخواهد بود 3- جوایز متعلق به اوراق قرضه دولتی و اسناد خزانه. 4- سود پرداختی بانکهای ایرانی به بانکهای خارج از ایران بابت اضافه برداشت (اوردرافت) و سپرده ثابت به شرط معامله متقابل. 5- سود و جوایز متعلق به اوراق مشارکت. تبصره – درمواردی که درقانون مالیاتهای مستقیم به بانکها اشاره میشود امتیازات، تسهیلات، ترجیحات و تکالیف ذکر شده شامل مؤسسات اعتباری غیربانکی که به موجب قانون یا با مجوز بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تأسیس شدهاند یا میشوند نیز خواهد شد. ماده 146- کلیه معافیتهای مدتدار که به موجب قوانین مالیاتی و مقررات قبلی مقرر شده است با رعایت مقررات مربوط تا انقضاء مدت به قوت خود باقی است. |
آدرس پورتال: رازنامه
منبع: معافیت های مالیاتی اشخاص حقیقی وحقوقی